تجربیات من - قسمت اول


اول از همه اینکه قالب و گرافیک وب سایت داره طراحی می‌شه و احتمالن تا یکی دو هفته دیگه سر و شکل و ظاهر اینجا حسابی خوشگل خواهد شد. دوم اینکه احساس کردم بهتره هر چه زودتر توی سه چهار تا پست طولانی تجربیاتم رو اینجا بنویسم که بعد سر فرصت و بدون اینکه فشاری روم باشه این نوشته‌ها رو دسته بندی کنم تا کار حرفه‌ای تر باشه. سوم اینکه غلط‌های تایپی رو فردا می‌گیرم. چهارم اینکه کامنت‌ها رو باید دونه دونه تایید کنم که دیده بشن. راهش چیه که بدون تایید من کامنت ها پابلیش بشن؟ (واقعن الان از خستگی حوصله گوگل کردن ندارم. همینطوری توی قسمت ادیت خود وردپرس هم آپشنی براش پیدا نکردم. اگه که راهش رو میدونید برام کامنت بذارید لطفن)
منم مثل خیلی از شماها بارها در طول زندگیم رژیم گرفته بودم ولی همیشه توی نگه‌داشتنش با شکست مواجه شدم. حتی در مورد من این نکته صادق بود که آستانه اراده‌ام برای رژیم خیلی بالا بود. یعنی مثلن وقتی به کمترین وزنی که تونسته بودم بهش برسم که ۵۸ کیلو بود می‌رسیدم و دوباره شروع می‌کردم به چاق شدم نمی‌تونستم زود جلوی اضافه وزنم رو بگیرم. ولش می‌کردم تا می‌رسید به ۷۰ کیلو. و یهو سر ۷۰ کیلو به خودم میومدم که دیگه بسه! که خب ۱۲ کیلو وزن کم کردن خیلی سخت‌تر و وقت‌گیر تر از ۵ یا ۶ کیلو اضافه وزنه. حالا ضرر و زیانی که به خودم و بدنم در طی این اضافه وزن‌ها و کم کردن ها توی بازه ۱۵ تا ۲۰ کیلو می‌زدم به کنار! در نتیجه اگر شما هم مثل من منتظرید که حسابی کار از کار بگذره تا به صرافت اصلاحش بیوفتید این کار رو نکنید. به محض اضافه کردن یک تا دو کیلو به فکر کم کردنش باشید و نذارید کنترل کار از دست‌تون در بره.
حدودن دو سال پیش که تصمیم گرفتم دوباره وزن کم کنم با خودم عهد کردم که این دیگه بار آخره. به هر حال سن هرچقدر بالاتر که می‌ره وزن سخت‌تر پایین میاد و از طرفی هم سوخت و ساز بدن کمتر می‌شه. یادم میاد دفعات قبلی دیسیپلینی که در دوره رژیم رعایت می‌کردم فقط محدود به همون دوران بود. یعنی ته ذهنم منتظر بودم که به وزن دلخواهم برسم و بعد دوباره با خیال راحت برگردم به لایف استایل اشتباه گذشته و پرخوری و ناسالم خوری. اتفاقن همین طرز فکر باعث می‌شد توی مدت رژیم بهم سخت بگذره چون ذهنم می‌دونست که الان تحریمه و منتظر بود که رژیم تموم بشه. انتظار هم آدم رو خسته می‌کنه.
در نتیجه این بار به خودم گفتم این روش زندگی رو باید تا آخر عمر بپذیرم مثل یه دوست و همراه. که دیگه به زبون خودمونی تا آخر عمر قراره همین آش و همین کاسه باشه نه فقط برای دوران محدود رژیم. پس بهتره باهاش کنار بیام و سعی کنم ازش لذت ببرم نه اینکه منتظر باشم و روزها رو بشمرم تا رژیمم تموم بشه! پس شما ها هم همین اول کار بهتره که سنگ‌هاتون رو با خودتون وا بکنید و لایف استایل‌تون رو برای همیشه عوض کنید.
من آدم تنبلی بودم. هیچوقت ورزش جایی توی زندگیم نداشت. حاضر بودم گرسنگی بکشم توی رژیم اما با ورزش کالری نسوزونم. این بار هم همینطور بود. ورزش رو تقریبن از زمانی که به وزن دلخواهم رسیدم تازه شروع کردم که پیشنهادم به شما اینکه که برای رسیدن به بهترین و سریع‌ترین نتیجه باید رژیم و ورزش همزمان با هم انجام بشه. هدف فقط لاغر شدن نیست. هدف خوش‌هیکلی و خوش‌فرمی هم هست که فقط با ورزش به دست میاد.
یه چیز دیگه که دفعات قبلی توی رژیم ها منو خسته می‌کرد و از ادامه مسیر باز می‌داشت رژیم با برنامه روزانه‌ بود. اینکه مثلن شنبه برای صبحانه فلان قدر از فلان چیز و ناهار بیسار مقدار از گوشت یا سبزیجاتی که به فلان طریق طبخ شده باشن تا آخر! اینکه ملزوم بودم برای رسیدن به هدف دستورات رژیم رو برای ماه‌ها قدم به قدم و با دقت دنبال کنم برای من عملی نبود و سر یک هفته خسته می‌شدم و شروع می‌کردم به تغییرات توی رژیم که باعث می‌شد به هدفم دیرتر و سخت‌تر برسم. پس این بار تاکتیکم شمردن کالری بود. (سیستم پوینت ویت واچر هم ظاهرن خیلی خوبه اما من باهاش آشنایی ندارم. لطفن کسانی که آشنا هستن باهاش بیان از تجریبات‌شون بنویسن). خلاصه اپلیکیشن لوز ایت (Lose it) رو روی موبایلم نصب کردم که بانک اطلاعاتی کاملی از مواد غذایی داره. هم به این صورت که می‌شه بارکد محصولی که دارید می‌خورید رو اسکن کنید و مقدار کالریش رو بر اساس میزانی که ازش خوردید بهتون می‌ده که با وارد کردن جز به جز چیزایی که از صبح خوردید می‌تونید آخر شب جمع کل کالری‌های مصرفی‌تون رو مشاهده کنید. ابزارهای کمکی دیگه‌ای هم مثل وارد کردن ورزش یا تحرک روزانه‌تون هم داره که من عملن چون ورزش نمی‌کردم به دردم نمی‌خورد. موقعی که اپلیکیشن رو اجرا می‌کنید برای اولین بار ازتون قد، وزن فعلی سن و جنسیت رو سوال می‌کنه و همینطور وزن هدف رو و اینکه در طول هفته چند کیلو می‌خواید کم کنید که بر اساس این‌ها براتون محاسبه می‌کنه که این آدم با این وزن با این سن و جنسیت برای رسیدن به این وزن با احتساب اینکه هفته‌ای انقدر کیلو می‌خواد کم کنه در طول روز به چند کالری نیاز داره. یه چیز دیگه هم که توی ذهنتون داشته باشید اینه که درسته پشت تمام محصولات غذایی نوشته که محاسبات بر اساس روزانه ۲۰۰۰ کالری هست اما واقعن برای منی که تحرک روزانه‌ام در حد فعالیت های روتین دانشگاه و خونه بود حتی همون ۲۰۰۰ کالری که به صورت میانگین برای آدم‌ها محاسبه شده زیاد بود. الان که از دستگاه فیت بیت استفاده می‌کنم (توی یه پست جداگونه در این مورد توضیح می‌دم) دارم عملن می‌بینم روزایی که ورزش نمی‌کنم بدنم با وزن فعلیم بیشتر از ۱۶۰۰ کالری نمی‌سوزونه. خلاصه اپلیکیشن برای من محاسبه کرد روزی ۹۸۰ کالری بیشتر اجازه مصرف ندارم. که من با آگاهی نسبت به عدم فعالیتم رسوندمش به روزی ۸۰۰ کالری. خوبی ورزش اینه که اگه ۳۰۰ کالری روزانه با ورزش بسوزونید می‌تونید اون رو وارد لاگ روزانه بکنید و ۳۰۰ کالری مازاد جایزه بگیرید که من این آپشن رو هم از خودم محروم کرده بودم.
صادقانه بگم که استفاده از اون اپلیکیشن تازه به من نشون داد که ای وای! چقدر نسبت به کالری دریافتی روزانه‌ام ناآگاه بودم. وقتی شروع کردم به وارد کردن جز به جز مواد غذایی که در روز می‌خودم و می‌دیدم هیچی نشده رسیدم به سقف ۸۰۰ کالری فهمیدم که این سالها به خیال خودم روزی ماکزیمم ۲۰۰۰ کالری (که بازم اون برای من زیاد بود) مصرف داشتم! مطمئنم که به صورت نرمال در روز بالای ۳۰۰۰ کالری مصرفم بوده. در مورد اینکه چطور می‌شه مثلن کالری قرمه سبزی رو اندازه گرفت برای من تنها راهش وارد کردن جز به جز مواد تشکیل دهنده اش بود. مثل میزان حدودی روغن، لوبیا، گوشت و برنج تا آخر. مسلمن خیلی دقیق در نمیاد اما آدم ایده کلی رو در موردش می گیره که به نظرم همون کافیه. ۱۰۰ کالری بالا پایین تر در روز تاثیر خیلی زیادی فکر نمی‌کنم روی نتیجه بذاره. نکته دیگه اینکه من بیشتر از دو سه هفته از این اپلیکیشن استفاده نکردم. من آدمی نیستم که خودم رو با جزییات خسته کنم. به محض اینکه فهمیدم ۸۰۰ کالری شامل چه چیزایی و چیا می‌شه و مواد غذایی که به صورت روتین بیشتر در طول روز استفاده می‌کنم چقدر حدودن کالری دارن دیگه از اپلیکیشن استفاده نکردم. 
خلاصه یکی دیگه از محسنات کالری شمردن در مقایسه با رژیم گرفتن طبق دستور و برنامه خاص این بود که من آدمی نیستم که بلند بشم تنها برای خودم غذای رژیمی درست کنم. شاید یه روز دو روز یه هفته اول این کار رو انجام بدم اما بعدش خسته می‌شدم و دیگه به اصل دستور رژیم وفادار نمی‌موندم. کالری شمردن خوبیش اینکه که می‌تونید از هرچیزی که توی خونه بقیه هم دارن می‌خورن شما هم به اندازه همون ۸۰۰ کالری (یا میزان کالری که برای خودتون در نظر دارید) دریافت کنید. (اگه من می‌گم ۸۰۰ تا دارم خودم رو مثال می‌زنم. لزومن شما هم نباید مثل من ۸۰۰ کالری در روز دریافت کنید. شرایط سنی قد وزن و میزان فعالیت خیلی مهمه در این زمینه). یه چیز دیگه اینکه درسته از هر چیزی که توی خونه درست می‌شد منم می‌خوردم اما تا جایی که سعی می‌کردم رژیمیش می‌کردم. مثلن اگه مامانم قرار بود ماهی ها رو سرخ کنه من سهم خودم رو می‌ذاشتم توی فر. یا تهدیگ و آب خورش که چرب بود رو نمی‌خوردم. خلاصه تا جایی که می‌شد سعی می‌کردم از هر چیزی قسمت‌های رژیمی ترش رو مصرف کنم و تاجایی که می‌شه مواد غذاییم رو با کالری کمتر دریافت کنم و مثلن پنیر کم چرب بخورم به جای پنیر معمولی. (وقتی شروع به کالری شمردن می‌کنید دیگه دلتون نمیاد میزان مجازتون رو با خوردن الکی چیزایی که شکم سیر کن نیستن اما کالری بالایی دارن به هدر بدید). در نتیجه من همه چی می خوردم. هم برنج هم گوشت هم نون هم شکلات هم آجیل هم میوه هم لبنیات اما جمع همه روی هم می‌شد ۸۰۰ تا ۹۰۰ کالری در روز. پس اینکه ازم زیاد سوال می‌شه که برنامه رژیم و دستور هفتگیم چیا بود من واقعن دستور خاص یا برنامه مدونی نداشتم. فقط کالری می‌شمردم.
بعدشم همه می‌دونید که رژیم یکی دو هفته اولش هست که خیلی سخته. بعد دیگه مقاومت بدن می‌شکنه و بهش عادت می‌کنید. مخصوصن اگه مثل من این شانس رو داشته باشید که زود وزن کم کنید (که البته از اون طرف هم من این قابلیت رو دارم که با یک روز زیاد غذا خوردن یک کیلو چاق بشم) و از اینکه دارید جمع و جور می‌شید امید و انگیزه می‌گیرید برای ادامه رژیم. پس کفش آهنی به پا کنید. هر کی از من می‌پرسه رمز موفقیتم چی بوده می گم رژیم، (امیدوارم ورزش برای شما در همون ابتدای کار) و اراده آهنین. هیچ راه میانبری مثل قرص یا چیزای دیگه جواب‌گو نیست به نظر من. هیچ چیز خوب و باارزشی توی زندگی راحت به دست نمیاد. و به نظرم همه این قرص‌های لاغری سواستفاده بیزنستی از خصلت راحت طلبی و تنبلی ما آدماست.
هشدار: اگر که تیرویید ندارید می‌تونید این پاراگراف رو نخونید!
این وسط بگم که من ۴ سال پیش هم متوجه شدم که تیرویید کم کار دارم. چیزی نبود که از بچگی داشته باشم و دیر متوجهش شده باشم چون هر سال برای چک‌آپ میزان هورمون تیروییدم رو هم اندازه می‌گرفتم. در نتیجه به محض اینکه فهمیدم تیروییدم کم کار شده (که این امر توی خانم‌ها خیلی شایع هست متاسفانه که دلیلش ظاهرن اینه که سیستم ایمنی بدن بر علیه غده تیرویید شروع به مبارزه می‌کنه و کم کم از کار می‌اندازتش (یه چیز دیگه داخل پرانتز اینکه من نه دکترم نه متخصص تغذیه. واقعن از من توقع نداشته باشید جواب همه سوال هاتون رو بدونم یا هر روش و راهی که من استفاده کردم لزومن بهترین و سالمترین ممکنه نبوده باشه. در نتیجه ازم انتقاد نکنید که دارم اطلاعات اشتباه می‌دم و ممکنه بقیه رو گمراه کنم. من فقط چون ازم بارها و بارها خواسته شده، دارم تجربیاتم رو با شماها در این مورد به اشتراک می‌ذارم). من با کمترین دوز داروی درمان تیرویید کمکار شروع کردم. هر دو تا خواهرهای من هم حدودن همزمان با من دچار تیرویید کمکار شدن و اونا هم با همون دوز دارویی من شروع کردن به درمان. می‌دونید که این دارو باید هر روز صبح ناشتا برای تمام عمر استفاده بشه. چیزی نیست که بدن بتونه ذخیره اش کنه برای روزاهای آینده. در نتیجه اگر تیرویید کمکار دارید خیلی مراقب باشید که هر روز قرص‌تون رو بخورید. تیرویید مثل مغز دوم بدن می‌مونه و عملکرد درستش برای بدن خیلی مهمه. این قرص نه تنها باید ناشتا مصرف بشه که حداقل تا نیم ساعت بعدش هم نباید صبحانه خورد و هرچقدر فاصله بین خوردن قرص تا موقع صبحانه بیشتر باشه اثرش بیشتره). من چون آدم منظم و حساسی هستم صبح‌ها ساعت ۶ که از خواب بیدار می‌شم ناخودآگاه اولین چیزی که به ذهنم می‌رسه اینه که پاشو قرص تیروییدت رو بخور! این کار باعث می‌شه تا زمان صبحانه خوردنم که معمولن حدود‌های ساعت ۹ یا ۱۰ صبح هست مقدار ساعت زیادی گذشته باشه که من دوست دارم به خودم تلقین کنم که این مراقبت‌ها و حواس جمعی‌ها بوده که باعث شده طی این ۴ سال میزان دریافتی قرص تیروییدم روی همون کمترین دوز باقی بمونه و بیشتر نشه. در صورتی که خواهر هام که می‌بینم لزومن هر روز قرص شون رو نمی‌خورن یا همزمان با صبحانه می‌خورن الان سه یا چهار برابر زمانی که تیروییدشون کم کار شد دارن دوز دارویی می‌گیرن. بعدشم فکر می‌کنم واسه ماهایی که تحت درمان هستیم و دوز دارویی مناسب دریافت می‌کنیم دیگه اینکه چاق شدنمون یا سخت وزن کم کردنمون رو بندازیم گردن تیرویید کم‌کار احتمالن درست نیست! (اگه دارم اشتباه می‌گم و هنوز با وجود دریافت منظم روزانه هورمن تیرویید، باز هم کم‌کاری ممکنه تاثیر دراماتیک بذاره روی اضافه وزن و یا سخت کردن کاهش وزن توی کامنت ها حتمن مطرح کنید). در نهایت هم فکر می‌کنم تلقین نقش عمده‌ای شاید این وسط بازی کنه. من هیچوقت تقصیر ها رو ننداختم گردن تیرویید کمکارم. در نتیجه فکر نکردم الان بدنم به خاطر تیرویید کم کار باید سخت وزن کم کنه!
یه چیز دیگه که خیلی مفید بود برای من وقتی که استارت رژیم رو زدم این بود که برای خودم هدف کوتاه مدت گذاشتم. من وقتی تصمیم به کاهش وزن گرفتم ۷۴ کیلو بودم با قد ۱۶۴. اگه همون موقع برای رسیدن به ۵۸ کیلو که هدف نهاییم بود نقشه می‌کشیدم هیچوقت نمی‌تونستم اراده‌ام رو برای این راه طولانی جمع کنم. پس ناخودآگاه اون موقع به خودم گفتم فقط ۵ کیلو کم کن چون رسیدن به ۶۵ کیلو برام مثل خواب و خیال بود چه برسه به هدف نهایی که ۵۸ کیلو بود. در نتیجه شروع کردم به رژیم و کالری شمردن. اون ۵ کیلو که کم شد به خودم گفتم خب حالا که به اینجا رسیدی تا ۶۶ هم برو بعد دیگه بسه! ۶۶ که شدم به خودم گفتم خب حالا ۶۳ هم می‌تونی برسی! بعد همینطور کم کم رسوندمش به ۵۸ و برای اولین بار توی عمرم به خودم جرات فکر کردن به وزن زیر ۵۸ رو دادم. (الان ۵۲ کیلو هستم و به مدت یک سال هم هست که وزنم رو تونستم به راحتی ثابت نگه دارم) در نتیجه شاید واسه شماها هم خوب باشه که از اولش شروع کنید به تعیین هدف های کوتاه مدتی که بدونید بهش می‌رسید. اینکه از اول بخواین هدفی رو تعیین کنید که دست نیافتنی باشه ممکنه وسط راه دلسرد بشید.
بقیه‌اش بمونه برای پست بعدی! یادم باشه باید در مورد راه‌هایی که برای آروم‌تر غذا خوردن و کلک‌هایی که به خودم می‌زدم که کمتر غذا بخورم بنویسم. (یه سری زیادی هم خودتون توی اینستاگرام زیر یکی از عکسا ترفندهاتون رو نوشته بودید که سعی می‌کنم توی پست بعدی اونا رو هم منتقل کنم به اینجا)
در مورد استاپ‌هایی که بدنم می‌کرد موقع رژیم و راه‌کارهام (شوک‌ها) باید بنویسم.
در مورد شاخص توده بدن یا همون بی ام آی که اصلن چی شد که من بالاخره به وزنی رسیدم که برای اولین بار توی زندگیم احساس کردم که دیگه چاق نیستم. چون همیشه روی ۵۸ کیلو هم بالاخره هنوز بعضی قسمت‌های بدنم به خصوص پاهام تپل‌تر بودن.
احتمالن یک عالمه‌ نکته‌های دیگه هم بهشون اضافه خواهند شد که الان از خستگی توی ذهنم نیست.
یه خواهش کنم؟ شماها هم سعی کنید توی بحث‌ها و سوال‌هایی که توی کامنت‌ها می‌شه فعال باشید و به من کمک کنید. چون لزومن من جواب همه سوال ها رو نمی دونم (مخصوصن اگه تخصصی باشن – که لطفن قبل از پرسیدن سوال هاتون اول اینترنت رو سرچ کنید اگه جواب خوبی براش پیدا نکردید اینجا بپرسید و امیدوارم که من یا بقیه بتونیم بهشون جواب بدیم )
دیگه اینکه می‌مونه از ورزشم بنویسم و چی شد که انگیزه پیدا کردم برای ورزش کردن.
من خودم آدم اهل رقابتی هستم. یعنی پای رقابت که وسط بیاد تمام تلاشم رو می‌کنم که پا به پای رقبام (کلمه رقیب اینجا لزومن معنی منفی نداره) تلاش کنم و ازشون کم نیارم. اصولن دست جمعی کاری رو انجام دادن به آدم انگیزه بیشتر می‌ده. منم از اواسط کاهش وزنم یکی از دوستام بهترین انگیزه‌ام شد وقتی از رژیم گرفتن به تنهایی خسته شده بودم. هر هفته با هم مسابقه داشتیم و وزن هامون رو توی فایل مخصوصی که برای این کار درست کرده بودیم وارد می‌کردیم و خیلی جدی کسی که می‌باخت باید شرط اون هفته رو به برنده می‌داد. در نتیجه فکر کنم شاید خوب باشه یه بخش مسابقه هم اینجا راه بندازیم که کسایی که رژیم هستن یا می‌خوان شروع کنن اونجا با هم رقابت کنن که بدونن تنها نیستن توی این راه و از هم انگیره بگیرن. (انار خانم باید در این مورد ازت کمک بگیرم که فایل لاگ رو درست کنم).
راستی الان همه از دراپ باکس استفاده می‌کنن؟ یا از گوگل داکس استفاده کنیم راحت‌تره؟
پس لطفن یادتون باشه اگه سوالی توی کامنت ها پرسیدید هر از گاهی دوباره بهش سربزنید ببینید من یا کس دیگه‌ای بهش جواب داده یا نه و یا ممکنه سوالی که شما دارید می‌پرسید رو کس دیگه‌ای قبلن پرسیده باشه و جواب گرفته باشه پس لطفن اول خودتون تحقیق‌ها و بررسی هاتون رو بکنید در مورد سوال های خاصی که دارید بعد اینجا مطرحش کنید چون صادقانه باید بگم که وقت و دانش من هم بسیار محدوده.
موفق باشید
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.