تجربیات من - قسمت سوم


خب! چی شد که من ورزشکار شدم؟
گفته بودم که قبلن توی زندگیم هیچوقت آدم ورزشکاری نبودم. همیشه ورزش کردن و فعالیت برام کار شاق و کسل کننده‌ای بود. گاهی ایران که بودم باشگاه می‌رفتم (بیشتر ورزش اروبیک) که اونم چون به چشم وظیفه می‌دیدمش نه تنها بهم خوش نمی‌گذشت که خیلی هم زود ولش می‌کردم. تقریبن تمام رژیم‌ها و کاهش وزن‌های طی این‌ سال‌ها فقط و فقط با کم‌خوری و رژیم بوده و دلیل اینکه هیچوقت حتی در کمترین وزن ممکن بازم از هیکلم راضی نبودم همین ورزش نکردن بوده. به طور مثال می‌تونم بگم که پارسال همین موقع‌ها که وزن فعلیم رو داشتم (یعنی حدود ۵۲)  از روی عکس‌ها دارم می‌بینم که خودم لاغر شده بودم اما پاهام هنوز چاق بودن. یعنی در واقع این کاهش وزن ۲۵ کیلویی کمترین تاثیر رو روی ظریف‌تر شدن پاهام گذاشته بود که در واقع پاهام همیشه اصلی‌ترین دغدغه من بودن برای کاهش وزن.

داستان ورزشکار شدن من هم از اینجا شروع شد که توی پست اول اشاره کردم که از اواسط رژیمم یکی از صمیمی‌ترین دوستام که خودش خیلی آدم دقیق، منظم و ورزشکاری هست بهم ملحق شد و به هوای رقابت با اون ادامه راه برام راحت‌تر گذشت. اون خودش از یه مچ‌بندی به اسم فیت بیت استفاده می‌کرد که یکم پایین‌تر بیشتر در موردش خواهم نوشت که عملکردش به چه نحوی هست و مزایاش چیاست. خلاصه اون دوستم دوران کاهش وزنش رو نه تنها رژیم داشت که ورزش هم می‌کرد اما من فقط رژیم داشتم. تا اینکه حدودن ۸ ماه پیش یه یک‌شنبه‌ای که رفته بودم بهش سر بزنم دیدم لباس ورزشی پوشیده و می‌خواد بره تریل (جاده‌های سربازی که برای پیاده روی و دوچرخه سواری طراحی شدن) راه بره. به من گفت میای بریم؟ منم از اونجایی که خیلی آدم اهل رقابتی هستم و نمی‌تونم نه بگم گفتم آره که میام! بریم! اما توی دلم داشتم به خودم فحش می‌دادم چون می‌دونستم نه بدنم آمادگی لازم رو داره و نه روحیه‌ام از ورزش کردن سرحال و خوشحال می‌شه. خلاصه که ترجیح می‌دادم اون روز باهاش برم یه کافه یا رستورانی جایی و معاشرت کنم و دوست نداشتم وقتم رو با ورزش و کاری که دوست نداشتم به هدر بدم و بدتر کسل بشم. رسیدیم سر جاده، ماشین رو پارک کردیم و از شانس بد من اول جاده سربالایی خیلی تندی داشت که یادمه با اینکه بدنم برای این کار آماده نبود اما واسه اینکه از دوستم کم نیارم پا به پاش بدون اینکه به روی خودم بیارم که چه فشاری داره بهم وارد می‌شه از سربالایی تند رفتم بالا و خوب یادمه که دهنم مزه خون گرفته بود. خلاصه به هر ضرب و زوری که بود یک دور کامل دور جاده رو پیاده روی کردیم و برگشتیم خونه. تجربه‌ای که لزومن خوب نبود و من رو مشتاق به ادامه ورزش کردن نکرد. تا اینکه روز تولدم که دو ماه بعدش بود همون دوستم عین دستگاه قدم شماری که خودش رو داشت رو بهم برای تولدم هدیه داد. دستگاهی که می‌تونم بگم مهم‌ترین نقش رو توی تغییر لایف استایل و ورزش کردنم داشت.
اینم همین اول بگم که صرف بستن اون دستگاه روی مچ آدم رو ورزشکار یا لاغر نمی‌کنه. اون دستگاه اگر که آدم اهل رقابتی باشید (چه با خودتون و چه با دوستان‌تون) انگیزه‌تون رو می‌بره بالا چون برای فعالیت هر روزتون هدف ست می‌کنید روش و خب آدم توی رودروایسی خودش یا دوستاش هم که شده سعی می‌کنه تمام تلاشش رو هر روز بکنه که به هدف‌های روزانه‌اش برسه. در نتیجه احتمالن خیلی از ماها توی خونه‌هامون تریدمیل داشتیم که یک ماه بعد از خرید تبدیل شدن به جالباسی. درنتیجه اگر که می‌دونید اینجور دستگاه‌های اندازه‌گیری بهتون تحت هیچ شرایطی انگیزه نمی‌دن و یا فقط ممکنه یک ماه اول انگیزه بگیرید و بعد بندازیدش یه گوشه ( که یعنی عزم‌تون رو برای ورزشکار شدن هنوز جزم نکردید) بهتون پیشنهاد می‌کنم که پول براش خرج نکنید.
حالا در مورد دستگاه براتون توضیح بدم بیشتر. (از همین اول هم بگم که مشابه این دستگاه رو برند‌های دیگه با کارکردهای تا حدی مشابه هم دارن. در نتیجه اگر که دوست دارید یکی از این‌ها رو تهیه کنید اول توی اینترنت حسابی برند‌های مختلف رو با هم مقایسه کنید و بعد تصمیم به خرید بگیرید. حالا آخر این نوشته لینک وب‌سایت این دستگاه و دو سه تا دستگاه مشابه دیگه رو هم می‌ذارم براتون)
فیت بیت در واقع یه دستگاه کوچیک هست که با دستبند روی مچ دست بسته می‌شه و کارش اندازه گیری قدم‌هایی که در طول روز راه رفتید، مسافتی که حرکت کردید، میزان کالری که بدنتون سوزونده ( حتی وقتی خواب هستید که بر اساس فرمول وزن سن و جنسیت اندازه گیری می‌شه)، میزان دقایقی که در طول روز فعالیت مداوم داشتید یا همون اکتیو مینت (چون این دستگاه تمام قدم‌هایی که در طول روز داشتید رو ثبت می‌کنه که شامل قدم‌ زدن عادی هم می‌شه اما می‌دونید که ورزش وقتی جواب می‌ده که ضربان قلب بالا رفته باشه و پشت سر هم باشه. (مثلن ممکنه توی یه روز به صورت عادی برای انجام کارای روزمره ده هزار قدم راه رفته باشید اما اکتیو مینت‌تون صفر باشه که خب بازم همون راه رفتن از هیچی بهتره اما لزومن نمی‌شه روش اسم ورزش کردن رو گذاشت) و خواب شبانه‌تون رو اندازه می‌گیره و بهتون روی نمودار نشون می‌ده که شب موقع خواب چه وقت‌هایی آروم خواب نبودید و تکون زیاد خورده بودید و کی از خواب بیدار شده بودید و همینطور آلارم ساعت داره که به جای اینکه روی موبایل آلارم ست کنید می‌تونید توی اپلیکیشن این دستگاه روی موبایلتون تنظیم کنید که صبح ساعت چند از خواب بیدارتون کنه که نحوه بیدار کردنش هم به این صورته که مچ‌بند روی دست‌تون ویبره می‌زنه و می‌لرزه که از آروم‌ترین رینگ تون موبایل هم آرامش بخش تره چون من خودم یکی از مشکلاتم با آلارم موبایلم اینکه که بعد از یه مدت از صدای شنیدن‌ آلارم صبح استرس بهم وارد می‌شه و طپش قلب می‌گیرم). کار دیگه‌ای که می‌کنه اینه که می‌تونید هدف تعیین کنید که روزی چند میلی‌لیتر آب بنوشید که باید دستی وارد اپلیکیشن موبایل بکنیدش. ( قاعدتن هنوز تکنولوژی اینکه اون دستگاه روی مچ‌دست بتونه خودش تشخیص بده که چقدر آب خوردید هنوز به وجود نیومده!!) و اینکه مثل بقیه اپلیکیش‌هایی که باهاش کالری رو اندازه می‌گیرین اینم یه بخشش مربوط به شمردن کالری هست که باید دستی خودتون میزان کالری مواد غذایی که خوردید رو وارد کنید و یه بخشی هم داره برای وارد کردن میزان فعالیت‌های دیگه‌ی روزانه که اونم می‌تونید خودتون وارد کنید که مثلن از فلان ساعت تا فلان ساعت با سرعت فلان قدر دوچرخه سواری کردم یا یوگا کردم یا هر چیز دیگه‌ای (تقریبن لیستش کامله) و دلیلش هم اینه که چون این دستگاه روی مچ دست بسته شده فقط وقتی که مچ دست توی حرکت کردن دخیل باشه (مثل راه رفتن دوییدن و از این قبیل ورزش‌ها) رو اندازه می‌تونه بگیره و مثلن اگر که دارید دوچرخه سواری می‌کنید ممکنه لزومن اندازه گیریش دقیق نباشه که اتفاقن خود وب‌سایتشون هم شعارش اینه که انتظار نداشته باشید تمام قدم‌ها و فعالیت‌هاتون به صورت کاملن دقیق و بدون خطا اندازه گیری شده باشه اما به طور مجموع می‌تونید مشاهده خوب و جامعی از وضعیت فعالیت روزانه‌تون داشته باشید که هدف اونه بیشتر).
حالا همه اینا به کنار به نظر من بهترین مزیت این دستگاه‌ها به نسبت اپلیکیشن‌های موبایل مثل مپ مای ران Map My Run که موقع راه رفتن یا ورزش کردن و دویدن یا دوچرخه سواری و غیره میاد براتون مسافت و سرعت ورزش کردنتون رو اندازه می‌گیره و مجانی هم هستن (ولی همیشه موبایل باید همراه‌تون باشه و لزومن خیلی هم دقیق نیستن) اینه که این دستگاه‌های جدید سیستم سوشال نتورکینگ دارن. یعنی دیگه خودتون تنها نیستید. لیست دوستانی دارید که اونا هم دارن از این دستگاه استفاده می‌کنن و می‌تونید هر روز ببینید که بقیه چقدر ورزش کردن و شما هم انگیزه بگیرید. مثلن خود من همیشه می‌گردم در سرتاسر دنیا آدمایی رو توی لیستم (به جز دوستای واقعیم یا مجازیم که می‌شناسمشون) ادد می‌کنم که همیشه یکی توی لیست از من بالاتر باشه که اون برام بشه انگیزه. اونجا می‌تونید به هم مسیج بدید و همدیگه رو تشویق کنید یا ترغیب کنید به بیشتر راه رفتن. هر روز می‌تونید مجموع قدم‌های هفت روز گذشته خودتون و دوستان‌تون رو توی اون لیست توی اپلیکیش موبایل ببینید و خودتون رو بسنجید که کجای کار قرار دارید و در پایان هر هفته براتون ایمیل میاد که اون هفته بین دوستانتون نفر چندم شدید و میانگین هر کدوم از اهدافی که تعیین کرده بودید توی هفته گذشته به چه مقدار بوده. خوبیش هم اینکه که اهداف اصلی روزانه هستند. مثلن اگر که ست کرده باشید روزی ۱۰ هزار قدم میخواین راه برید راس ساعت دوازده شب روز جدید شروع می‌شه و قدم‌هاتون می‌شه صفر و روز قبل می‌ره توی آرشیو و به قول معروف روز از نو و روزی از نو چون می‌دونید که فردا هم باز باید به همون هدف ده هزار قدم در روز برسید. اینطوری هر روز انگیزه دارید. بازم می‌گم که این دستگاه‌ها خودشون خود به خود باعث لاغری و ورزشکار شدن نمی‌شن. اینا باعث می‌شن که انگیزه بگیرید و اطلاعات کاملی از وضعیت فعالیت روزانه و خورد و خوراک و میزان کالری که سوزوندید داشته باشید. در واقع این دستگاه‌ها کار چند تا اپلیکیشن رو به صورت اتوماتیک یک جا انجام می‌دن بدون اینکه شما بخواین کار خاصی کنید خودشون به صورت اتوماتیک اطلاعات رو با استفاده از بلوتوث سینک می‌کنن روی اپلیکیشن‌شون روی اسمارت فون ها. در واقعن دستگا‌ه‌های همه منظوره هستند.
خلاصه اینطوری بود که من به جرگه ورزشکاران وارد شدم. هم توی رودروایسی خودم که همیشه بتونم به هدف‌های روزانه‌ای که ست کرده بودم برسم و هم توی رقابت با دوستم که می‌دونستم یکی از اهدافش برای اینکه کادوی تولد این دستگاه رو بهم داده نه تنها علاقه‌مند کردن من به ورزش بوده بلکه می‌خواسته برای خودش هم رقیب داشته باشه اونجا که خودشم بیشتر انگیزه بگیره. در نتیجه واقعن اگر که روزی تنبلی کرده بودم و مثلن بیشتر از ۵ هزار قدم راه نرفته بودم تمام تلاشم رو می‌کردم تا قبل از ساعت ۱۲ شب به هر ضرب و زوری هم که شده برم راه برم تا به هدفم برسم. اون اوایل هدف هام کم بودن. مثلن ست کرده بودم روی روزی ۱۰ هزار قدم، سی دقیقه اکتیو، سه مایل مسافت و سوزوندن ۱۸۰۰ کالری در روز. که به مرور زمان بیشتر و بیشتر کردم که الان هدف هام روزی ۱۵ هزار قدم، ۶۰ دقیقه اکتیو بودن، ۶ مایل مسافت و سوزوندن ۲۲۰۰ کالری در روزه. اینم در نظر بگیرید که بدن حتی اگر که خواب هم باشید برای اینکه بتونه فانکشن کنه و ادامه حیات بده برای قلب و مغز و باقی اورگان‌ها داره کالری می‌سوزونه و این دستگاه به صورت تقریبی اونا رو هم اندازه می‌گیره (بر اساس وزن و قد و جنسیت و سن) که در پایان روز به طور تقریبن دقیقی می‌تونید از میزان کالری که سوزوندید باخبر بشید).
اپلیکیشنی که روی اسمارت فون هم نصب می‌شه خیلی یوزر فرندلی و شسته رفته هست و کار کردن باهاش خیلی ساده‌ست. یکم اولش ممکنه نیاز باشه سر و کله بزنید باهاش که توی ستینگ هاش سر از همه کاراش در بیارید. علاوه بر اپلیکیشن موبایل می‌تونید توی خود وب سایت‌ش بعد از اینکه اکانت ساختید (این اکانت رو همون اول کار باید بسازید) و لاگین کردید می‌تونید آمار و اطلاعاتتون رو توی کامپیوتر و یا لپ‌تاپ‌تون هم ببینید.
خلاصه من از راه رفتن شروع کردم و هدفم فقط رسیدن به گول‌های روزانه‌ام بود و رقابت با دوستم و دادن انگیزه به اون. هنوزم با زور جرثقیل و گفتن بد و بی‌راه به خودم و هزار تا غر و بهونه می‌رفتم که ورزش کنم. اما کم کم بدنم آماده شد و خوشم اومد اما هنوز جرات ورزش سنگین‌تر رو نداشتم. بعد شروع کردم به تند تر پیاده‌روی کردن. بعد به خودم قوت قلب دادم که بدوم. از یک دقیقه دویدن شروع کردم. به این صورت که ۵ دقیقه راه می‌رفتم و یک دقیقه می‌دویدم دوباره ۵ دقیقه راه می‌رفتم. بعد این یک دقیقه شد دو دقیقه. بعد شد ۵ دقیقه. بعد همینطور نسبت دویدن به راه رفتنم بیشتر شد تا الان که به راحتی می‌تونم چهل دقیقه با سرعت ۴ مایل در ساعت بدوم. هنوزم ورزش دیگه‌ای نمی‌کنم. تازگی‌ها شروع کردم به پیلاتس رفتن که خوشم اومده و فکر می‌کنم که ادامه‌اش بدم. وزنه هنوز نمی‌زنم با اینکه می‌دونم بدنم نیاز داره. فقط خواستم بگم که هیکل من الان با ورزشی که طی هشت ماه گذشته کردم از زمین تا آسمون با هیلکم روی همین وزن پارسال که فقط با رژیم کاهش وزن داشتم فرق می‌کنه!
اگر که خارج از ایران زندگی می‌کنید این دستگاه رو فروشگاه‌های اپل می‌فروشن یا اگر که امریکا هستید می‌تونید از خود وب‌سایتشون اوردر بدید که خب بای پول پستش رو هم بدید. می‌دونم یه سری از دوستام این دستگاه رو از دوبی از فروشگاه ویرجین خریدن. بازم توی اینترنت تحقیق کنید که چطور و از کجا می‌تونید تهیه‌اش کنید. اگر هم که الان امکان تهیه‌اش رو ندارید یه وقت فکر نکنید عقب افتادید و بی‌انگیزه بشید! ورزش رو شروع کنید! این فقط یه بهانه است. اگر هم آدمی هستید که می‌دونید با این چیزا به صورت موقتی انگیزه می‌گیرید پول‌تون رو حرومش نکنید. واسه من جواب داد چون من روحیه رقابت دارم و معمولن وقتی حرف سر رقابت باشه متمرکز تر و با انگیزه‌تر می‌شم. اونم نه رقابت با خودم به تنهایی. بلکه رقابت با بقیه بهم انگیزه می‌ده که خب لزومن همه اینطور نیستن و توی این پست هم من فقط از تجربه خودم صحبت کردم و تصمیم‌گیری با خودتونه. مهم اینه که ورزش رو وارد زندگی روزمره‌تون کنید و ازش لذت ببرید و از دیدن نتیجه‌اش در آینده نزدیک خوشحال بشید و راضی. حرف سر تغییر لایف استایله نه برای یه دوره محدود.
https://www.fitbit.com/store
دو تا مدل غیر مچ‌بندی هم داره که باید دستگاه رو بذارید توی جیب‌تون که خیلی کاربردی نیستن چون معمولن توی جیب شلوار قبلی جا می‌مونن و یا سر از ماشین لباس‌شویی در میارن! (مدلی که من پیشنهاد می‌دم اسمش فلکس هست) Flex
اینم مدل رقیب دستگاهی که من استفاده می‌کنم به اسم جابون.
https://jawbone.com/up
یه سری اسمارت واچ  Smart Watch هم هستن که هم ساعتن هم این کارایی که این دستگاه‌ها رو انجام می‌دن رو اندازه می‌گیرن و کامل‌ترن که من دقیقن اسم برندش رو نمی‌دونم.
ظاهرن نایک هم یه اپلیکیشن این مدلی داره که نمی‌دونم اونم دستگاه داره یا اینکه همیشه باید موبایلتون دست‌تون باشه.
خلاصه شماها هم لطفن اگر از این دستگاه‌ها استفاده می‌کنید تجریبات‌تون رو توی کامنت ها بنویسد لطفن.
در مورد ریزش مو و لاغری صورت و مکمل‌های ویتامینی و این‌جور سوالات مشابه هم باور بفرمایید من اطلاعی ندارم. یا اینترنت رو سرچ کنید یا با دکتر تغذیه مشورت کنید. ریزش مو به هر حال توی تمام رژیم ها وجود داره ولی خوبیش اینه که بعد از یه مدت که بدن به رژیم غذایی جدیدش عادت کرد ریزش مو هم ثابت می‌شه. صورت هم خب معلومه که لاغر می‌شه. رژیم و کاهش وزن به هر حال یه سری نتایج غیر دلخواه هم باهاش میاد. خودتون باید ببینید که آیا ارزشش رو داره یا نه. به قولی نمیشه هم خر رو خواست هم خرما رو. من خودم اطلاعی از روش یا روش‌هایی که (اگر که واقعن وجود داشته باشن) برای لاغر نشدن صورت سراغ نداشتم. واسه ریزش مو هم می‌گن به خوردن برنج یا نخوردنش ربط داره. نمی دونم چقدر واقعیت داره اما پس تکلیف ملیت‌هایی که توی سبد روزانه‌ مواد غذایی‌شون برنج نیست چی می‌شه؟ اونا یعنی موهاشون همیشه داره می‌ریزه؟ شاید من اشتباه کنم اما بازم فکر می‌کنم این ریزش مو مقطعی خواهد بود و یه جایی استاپ خواهد کرد. بازم تاکید می‌کنم ممکنه حرف‌های من اصلن جنبه علمی نداشته باشن پس به جای سوال کردن از من خودتون دنبال جواب بهتر از متخصص باشید. 

یه خواهش دیگه اینکه لطفن اگر که توی اینستاگرام می‌خواین سوالی بپرسید اولش رو با کلمه “بچه‌ها کسی می‌دونه که ….. ادامه سوال‌تون) شروع کنید که هم من فکر نکنم موظفم که به همه سوال‌هایی که احتمالن جواب خیلی‌هاش رو نمی‌دونم پاسخگو باشم و هم اینکه بقیه دوستان اینطوری به خودشون بتونن اجازه بدن که اگر جواب سوال شما رو می‌دونن یا تجربه مشترکی دارن جوابگو باشن. بازم لطفن قبلش خودتون همه تلاش‌تون رو برای پیدا کردن جواب‌تون انجام داده باشید و اگر که واقعن جوابی براش پیدا نکردید بپرسید. این عادت راحت‌طلبی رو بذارید کنار لطفن 
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.